تمرکز روسیه بر پیشرفت موجب وحشت آمریکا شده است
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۲۵۶۶۲
در روزهای اخیر برگزاری نشست کشورهای گروه هفت در هیروشیمای ژاپن و بیانیهها و تحریمهای مختلفی که نتیجه گفتگوهای سران این نشست بود در رسانههای روز دنیا سر و صدای زیادی کرد. در میان شاید رویکرد مقامات این کشور نسبت به روسیه از اهمیت ویژه تری برخوردار است چراکه بیش از یک سال است روسیه در اوکراین وارد درگیری نظامی شده که غربیها برای تمام کردن این معامله به نفع دولت اوکراین هر آنچه از دستشان بر میآمد را تا به امروز انجام دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به منظور بررسی تمامی جوانب چرایی رویکرد غرب به ویژه در سالهای اخیر نسبت به مسکو و تشدید تحریمها و سیاستهای خصمانه علیه روسیه و نیز میزان اثربخشی آنها باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای با اسکات بنت، افسر سابق عملیات روانی ارتش آمریکا انجام داده که در ذیل مشروح آن را میخوانیم.
-با وجود نتایجی که تا به امروز غرب از سیاستهای خصمانه خود در قبال روسیه به ویژه در یک سال اخیر گرفته است، چرا باز رویکرد اصلی نشست کشورهای گروه هفت عمدتاً روی تشدید تحریمها علیه روسیه تمرکز داشت؟
اسکات بنت: اولین نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کنم این است که غرب به طور کلی استقلال و تمامیت ارضی روسیه را به طور جدی مورد هدف قرار داده است. تمرکز روسیه به استقلال و رهایی از وابستگی در تمامی زمینهها چه نظامی، چه سیاسی و چه اقتصادی به عنوان سه محور اصلی در جهان امروز آمریکا و متحدانش را بسیار نگران کرده است. رابطه روسیه و چین به عنوان دو ابر قدرت جهانی نوظهور در تمامی زمینهها روز به روز در حال قویتر شدن است. آنها به دنبال حذف دلار از مبادلات تجاری فیمابین و حتی فراتر از آن هستند این میتواند به خودی خود اتفاق ناخوشایندی برای روسیه باشد.
قدرت گرفتن روسیه در کشورهای آفریقایی، تعاملات این کشور با کشورهایی مانند ایران و برخی کشورهای منطقه، پیشرفتهای نظامی چشمگیر همه و همه به نظر میرسد به کابوسی برای آمریکا تبدیل شده که فعلا توانی برای مقابله با آن جز از طریق تشدید تحریمها ندارد.
- حداقل در یک سال گذشته که آمریکا سیاستهای تحریمی شدیدتری را علیه مسکو اعمال کرده است این تحریمها تا چه حد توانسته مقابل پیشرفتهای روسیه در تمام زمینهها را بگیرد؟
اسکات بنت: آمریکاییها خودشان بهتر از هر کسی در جهان میدانند که سیاستهای تحریمی هیچ اثری که نداشته بلکه موجب تقویت مواضع روسیه در جهان و در رویارویی با غرب هم شده است. به نظر من آمریکا بعد از سالها که سیاستهای تحریمی خود را به کشورها و دولتهای گوناگون تحمیل کرده امروز باید متوجه شده باشد هر گونه اجبار کشورها برای تبعیت از سیاستی نادرست میتواند نتیجهای عکس و غیرقابل پیش بینی داشته باشد. آمریکاییها پیشتر و به صورت کاملاً مفصل این سیاست را در کوبا، ونزوئلا و ایران تجربه کرده بودند و من فکر میکنم آنها از سر ناچاری و این که ابزاری غیر از تحریم در دست ندارند هر بار به همین وسیله برای ارعاب کشورها دست میزنند.
-حذف دلار از مبادلات تجاری جهان که در یکی دو سال گذشته به صورت جدیتر در حال پیگیری از سوی کشورهای جهان است، میتواند نتیجه همین سیاستهای تحریمی آمریکا باشد؟
اسکات بنت: قطعاً همین طور است. اقتصاد کشورهایی که بر پایه دلار است ابزاری شده در دست آمریکاییها تا هر بار به نوعی به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی سایر کشورهای جهان ضربه بزنند. سالهاست آمریکا با اعمال تحریمهایی که محوریت آن براساس دلار است تلاش کرده اند اقتصاد جهان را به نفع خود در تنگنا قرار دهند. به نظر من اتفاقی که در حال حاضر در حال شکل گیری در اقصی نقاط جهان و به ویژه در میان کشورهای تاثیرگذار است میتواند نتیجهای عکس برای آمریکا به همراه داشته باشد.
-درباره جنگ اوکراین و دخالتهای آمریکا در این جنگ و تلاش برای تضعیف مواضع روسیه آیا میتوان گفت همه اینها سرچشمه در ترس آمریکاییها در پیشرفتهای روسیه و کشورهای متحدش دارد؟
اسکات بنت: با این سوال شما قطعاً موافقم. دقیقاً همین است که شما اشاره کردید. آمریکا سابقه طولانی در حمایت از کودتاهای نظامی و "انقلابهای رنگی" علیه دولتهای خارجی دارد که از تعظیم در برابر واشنگتن امتناع میورزند - و زمانی که همه چیز شکست خورده است، تصمیم میگیرند به مواضع آن کشور حمله کنند. ارتش آمریکا مزدوران و تروریستها را برای عملیات بی ثبات سازی و کودتا توسط سیا در سراسر جهان آموزش میدهد. در اسناد تازه منتشر شده وزارت دفاع آمریکا آمده است کنگره آمریکا که در سال ۲۰۱۸ مبلغ ۱۱۵ میلیون دلار را برای استخدام، تسلیح و آموزش نیروهای "ضد تروریسم" و شورشیان تصویب کرده است. این بودجه هر سال افزایش پیدا میکند.
نیروهای ویژه آمریکا قبل از درگیری بین دو کشور، اوکراینیها را در تاکتیکهای چریکی برای به کارگیری علیه روسیه آموزش داده بودند. از آن زمان شواهد ویدئویی از شکنجه و قتل اسیران جنگی روسی و غیرنظامیان توسط سربازان اوکراینی به دست آمده است. در واقع هیچ چیز جدیدی در مورد استفاده واشنگتن از نیروهای جانشین برای بی ثبات کردن این کشورها وجود ندارد. یکی از ماموریتهای اصلی آنها "شناسایی، استخدام، آموزش، استقرار و حمایت" از شبه نظامیان محلی در کشورهای دیگر برای "اختلال اجتماعی-سیاسی-اقتصادی" به منظور بی ثبات کردن دولت آن کشور بود. سیاستی که بیش از یک سال است در اوکراین توسط غرب به رهبری آمریکا پیاده میشود. این عملیات سیاه اغلب توسط سیا برنامه ریزی شده و از طریق سفارتخانههای آمریکا در آن کشورها اجرا میشود، صرف نظر از اینکه این ماموریت چقدر خونین، جنایتکارانه یا غیرقانونی است.
آمریکا هیچ تردیدی در مورد استخدام جنایتکاران خشن به عنوان مزدوران خود در عراق، افغانستان، سومالی و جاهای دیگر ندارد و از آنها برای ایجاد طوفان آتش، خشونت و بی ثباتی استفاده میکند که میتواند به عنوان نوعی جنگ روانی برای پیشبرد سیاستهایش استفاده شود. متاسفانه نه سیا و نه وزارت دفاع آمریکا "بررسی اخلاقی یا فیلتر اخلاقی" را در مورد نیروهای نیابتی که استخدام میکند، اعمال نکرده اند. آنها کاملاً هدفمند و به این شکل طراحی شده اند. این سیاست در اوکراین آشکارتر بود، جایی که مردم اوکراین به دلیل تعصب نژادی، مذهبی و قومی علیه روسها کاملاً هیپنوتیزم شوند. مؤسسات آمریکایی که مدعی حمایت از دموکراسی هستند پزشکان فرانکنشتاینی بودند که این هیولا را به وجود آوردهاند.
اسکات بنت افسر سابق عملیات روانی در ارتش آمریکاست که سابقه تحلیلگری حوزه تروریسم برای وزارت امور خارجه آمریکا را نیز در کارنامه دارد، گزارش بنت با نام SHELL GAME یکی از دلایلی بود که منجر به تصمیم ادوارد اسنودن برای ترک آمریکا شد. وی در حوزههای سیاسی، جنگ روانی، امنیتی-نظامی و افشاگری تخصص دارد. بنت که یک سال به عنوان پیمانکار در دفتر ضدتروریستی وزارت امور خارجه آمریکا زیر نظر ژنرال Dell Dailey فعالیت داشت، مدتی نیز به عنوان محقق علوم اجتماعی در یکی از اندیشکدههای محافظهکار مستقر در واشنگتن به نام بنیاد هریتج فعالیت میکرد.
اسکات بنت در بوز آلن همیلتون که شرکتی در حوزه مشاور مدیریت است با اِسنودن آشنا شد. بوز آلن همیلتون در زمینه ارائه خدمات و سرویسهای امنیتی، مدیریت فناوری اطلاعات، صنایع دفاعی، مهندسی سیستم، مدیریت تغییرهای سازمانی، مدلسازی و شبیهسازی کامپیوتری، تجزیه و تحلیل اقتصادی، برنامهریزی استراتژیک و مدیریت اطلاعات فعالیت میکند. بنت فارغ التحصیل کارشناسی از دانشگاه ایالتی سنخوزه و کارشناسی ارشد از دانشگاه جرج میسون بوده و مدرک دکتری خود را از دانشگاه کاتولیک آمریکا دریافت نموده است.
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل اروپا و آمریکامنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اسکات بنت جنگ اوکراین دولت روسیه تحریمهای آمریکا سیاست های تحریمی آمریکایی ها اسکات بنت تحریم ها کشور ها یک سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۲۵۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.